ادامه عکسهای مراسم عاشورا و تاسواعا حسینی

بچه های گروه عکاسان روزهای عاشورا و تاسوعای حسینی نیز با دوربینهای خود در مراسم حاضر می شدند...بچه ها که هر کدوم به شهر خودشون رفته بودند تا مراسم حسینی را با آداب و رسوم خودشون برگزار کنند، دست پر از شهرهاشون برگشتند که چند نمونه از عکساشون گذاشتم امیدوارم شما احساس اونا رو که سعی کردن از زاویه دوربین منتقل کنند رو حس کنید....( توی پرانتز چند نفر هم قم بودند و از مراسم قم عکس گرفتند)

از اونجایی که بچه های گروه عکاسان استقبال زیادی از مراسم حضرت علی اصغر کردند، چند نمونه دیگه از عکسبرداری اونها رو منم اینجا گذاشتم...

بچه ها  آذر ماه در مراسم پرفیض شیرخوارگان حرم مطهر حضرت معصومه شرکت کردند و از شیرخوارگان حسینی که نماد مظلومیت علی اضغر امام حسین بودند عکسبرداری کردند؛ چند نمونه از عکسبرداری بچه های گروه عکاسان

این تصاویر توسط گروه عکاسان هنرستان فخری به مناسبت دهه محرم عکسبرداری شده و برای شرکت در مسابقه عاشورایی نیز ارسال شده است....

دیروز 30 آذر 1390 اولین جلسه با حضور اولیا سوم عکاسی برگزار کردیم.

برای همین کلا این هفته از شنبه هفته پرکاری بود، نمرات سه ماهه همه بچه ها رو تک تک بررسی کردم و پیشرفت و افت اونها رو توی کارنامه "گزارش پیشرفت تحصیلی-تربیتی" هر کدوم ثبت کردم- مشکل ترین کار روی بررسی عملکرد رفتاری بود چون باید دقیق و حساب شده ثبت می شد...شنبه تا دوشنبه کارنامه ها رو تنظیم کردم و سه شنبه، کارت دعوتهایی مادرا رو که درست کرده بودم دادم خانم نوروزی معاون فنی مدرسه تا تکثیر کنند و در اختیار بچه های سوم عکاسی بذارند...

چهارشنبه 30ام اول رفتیم سر کلاس و مثل همیشه آزمون تشخیصی و دیدن تمرین های منزل بچه ها و درس و تمرین کلاسی... تا زنگ آخر که آزاد بودیم و قرار جلسه اون ساعت گذاشته شده بود... جمع گرمی بود اول 3 تا از مادرا بیشتر نیومده بودند ولی یه کمی که با مادرا صحبت کردیم ، کم کم مادرای دیگه هم اومدند و جلسه رسمیت پیدا کرد...

این جلسه تاثیر زیادی توی شناختم با روحیات بچه ها داشت و سعی کردم والدین رو هم با وظایف تحصیلی هنرجویان در منزل. آشنا کنم.

اول از همه بعد از اینکه با والدین آشنا شدم، کارنامه سه ماهه بچه ها را به مادراشون تحویل دادم و بعد مسایلی که به صورت عمومی در کلاس اهمیت داشت رو مطرح کردم و از والدین خواستم کمی در مورد فعالیت های درسی و وضعیت روحی فرزندانشان بگند. همه مادرا در مورد وضعیت مطالعه و فعالیت درسی بچه ها در منزل صحبت کردند و نکات با اهمیت را با دقت در دفتر "ثبت گزارشات کلاسی" ثبت کردم.

آخر جلسه هم هر پیشرفت یا افت تحصیلی و موارد مثبت و منفی اخلاقی هنرجویان و دلایل آن رو که در دفتر "ثبت گزارشات کلاسی" ثبت کرده بودم رو به اطلاع والدین رسوندم و از آنها قول همکاری و همیاری گرفتم که حامی بچه ها باشند و کمکم کنند...
چیزی که برام جالب و باارزش بود این بود که والدین از ارتباط مستمرم استقبال فوق العاده ای کردند و قرار شد باز هم مثل قبل هر ماه گزارش کار بچه ها رو به اولیا اطلاع بدم تا تمام تلاششونو رو برای موفقیت بچه ها به کار برند.